اخــــــــــــلاق

comments 0

اخــــــــــــلاق

 تعریف اخلاق

     نظر به وسعت بحث اخلاق تعاریف گوناگون و دیدگاه های متفاوت در رابطه به تعریف آن وجود دارد که ما در این رساله سعی کردیم نسبتا تعریف جامع تر را نمائیم:

اخلاق جمع خُلق بوده و به عنوان مجموعه ای از صفات روحی و باطنی انسان از آن تعبیر میشود. یا اخلاق جمع خُلق به معنای دین، خوی، طبع، مروت، خوبیها[1]. و یا اینکه اخلاق عبارت از آن اوصاف انسانی است که با  یک دیگر معامله میکنند ، اطلاق بر محمود (ستوده شده یا نیکو) و مذموم (رذیله) هر دو میشود[2].

تعریف اصطلاحی:

فروید پدر علم روانشناسی در کتاب”تمدن و ناخشنودی های آن” در رابطه به تعریف اخلاق می نویسد: «اخلاق محدود کردن غرایز بمنظور  پیشرفت تمدن است یعنی غرایز را باید در حیطة عقل محدود کرد تا به تمدن و اجتماع آسیبی وارد نیاید.»

ابن مسکویه درکتاب “تهذیب الاخلاق وتطهیرالاعراق” می نویسد: خُلق همان حالت نفسانی است که انسان را به انجام کارهای دعوت میکند بدون آنکه نیاز به تفکر و اندیشه داشته باشد.

جهت ارائه تعریف جامع و کامل میتوان گفت: اخلاق مجموعه ای از اصول اولیه ای است که انسان در تصمیم گیری هایش از آن استفاده می کند .[3]

اهمیت اخلاق در زندگی

قبل از بحث روی اصل محتوی اخلاق، میپردازیم به اهمیت و ارزش اخلاق در زندگی اشرف مخلوقات و یگانه مخلوق با کرامت پروردگار.

چنانچه میدانیم کلمۀ انسان از اُنس گرفته شده، به معنای تمایل و الفت است. همین تمایل و الفت باعث میشود که انسانها حیات اجتماعی داشته باشند، ضرورت حیات اجتماعی، منجر به ایجاد روابط میگردد، و همین روابط اجتماعی از طرف انسانها گاهی خوب و گاهی بد، نامیده می شود. که معاملات خوب و مناسبات نیک، با پیروی انسان ها از  قواعد اخلاقی به وجود میاید.

این خود بیانگر این است که وجود اصول و قواعد همه جانبه اخلاقی (قواعدیکه تمام ابعاد زندگی را شامل گردد) از نیازمندیهای مبرم جامعه بشرری محسوب میگردد که الحمد لله با استناد از بیانات مختصر راجع به اخلاق در این رساله و بیان مشرح اصول و قواعد اخلاق اسلامی در کتابهای ضخیم و حجیم دیگری، میتوان ادعا کرد که مکتب اسلام در این مورد دست بالای داشته، اصول و قواعد جامع اخلاقی را به تظاهر معنویت بشریت وضع کرده است.

البته اخلاق انسانی و شرح فضایل آن همیشه مورد بحث دانشمندان و فلاسفه بوده است و نظریات مفیدی را ارائه داشته اند و در مورد سلوک انسان و چگونگی ساختار آن به نتایج خوبی دست یافته اند.

اما این کاوش ها و دریافت فضایل سلوک انسانی، همیشه در محدوده نظریه باقی مانده است و هیچگاهی هم بعنوان یک درس عملی برای انسانها مطرح نگردیده و از تبارز خود بشکل اسوه و نمونه نیکو عاجز مانده است.

ارسطو فیلسوف معروف یونان در مورد سلوک اخلاقی انسان بیانیات و اظهارات زیادی دارد و نکات خوبی را بیان کرده اما اگر دیده شود در جامعه ای که وی زندگی مینمود هیچ اثری از اندیشه های اخلاقی او دیده نمیشود، در جامعه ای که وی زندگی میکرد فساد اخلاقی به اوج خود رسیده، امواج ظلم و بیعدالتی در بحیره سیاه ستمگری متلاطم بود، اثری از دلسوزی و ترحم به چشم دیده نمیشد حتی اگر شاگرد خاص ارسطو که همان اسکندر کبیر است، به اندازه یک ذره هم از اندیشه های وی متاثر نگردیده بود چنانچه او با تمام بی رحمی بر پدر می تازد و سلطنت را از وی می رباید تا با قربان کردن هزاران انسان دست به فتوحات بزند و در قاره های آسیاه، افریقا و اروپا، طوفان آتش و خون برپا نماید…

به همین قسم کاوش های فضایل سلوک انسانی افلاطون هیچگاهی به عنوان یک تربیت عملی و اسوه ای نیک برای جامعه آنروز مطرح نگردید، و نه تنها در محدوده نظر و فرآورده های ذهنی باقی ماند، بلکه باعث سرگشتگی جوامع انسانی نیز گردید.

مشکل اساسی نظریات اخلاقی که بر بنیاد غیر وحی الهی استوار اند، ناشی ازین است که نتوانسته اند جوابات درست، منطقی و یگانه را برای سوالات اساسی “فلسفه اخلاق” تقدیم نمایند. به همین دلیل نتواستند برنامه جامع و یگانه ای اخلاقی را برای جامعه انسانی به ارمغان بیاورند.

دو سوال اساسی فلسفه اخلاق که ارجحیت اصول و قواعد اخلاقی اسلام را بر دیگر نظریات اخلاقی ثابت میسازد عبارت اند از:

سوال اول: سعادت و پیروزی واقعی که انسان بخاطر نیل به آن تلاش می ورزد چیست؟

سوال دوم: بر اساس کدام معیارها، عملکرد های خوب و بد انسان از هم تفکیک می یابد؟

نظریه پردازان فلسفه اخلاق در برابر این سوالات به دسته های مختلف و حتی متضاد تقسیم شده اند، عده در جواب سوال اول میگویند که این سعادت و تعالی همان خوشی و احساس آرامش است که انسان در پی آن می باشد و جمع دیگری کمال انسانی را هدف اصلی انسان دانسته و رسیدن به آن را بزرگترین سعادت انسانی میدانند، البته این جواب ها ما را در ابهام برده در ادامه باید سوالات دیگری را نیز جواب نمائیم اینکه آیا مراد آرامش روحی و روانی است؟ و یا مراد از آن آرامش جسمانی میباشد که به هردوی آن از راه های متفاوت میتوانیم برسیم.

در جواب سوال دومی نیز به دسته های متعددی تقسیم شده اند، عده ای گفته اند که تجربه انسانی تعین کننده خوب و بد اعمال میباشد، و جمع دیگری وجدان سالم انسانی را بهترین قاضی می دانند و معتقد اند که وجدان انسانی است که در هر زمان و مکان میتواند خیر و شر را از هم تفکیک نماید. و گروه دیگری معتقد اند که عقل انسانی مسوولیت تشریح و تفکیک این دو مفهوم متضاد را بعهده دارد؛ که البته این جوابات نیز معیار های شناخت خیر و شر را در ابهام قرار داده و انسان سرگشته و متحیر نمی تواند راه خود را به سوی خیر و صلاح بگشاید و از شر دوری نماید.

دین اسلام بعنوان کاملترین دین آسمانی، بنیاد های اخلاقی را به طور درست آن طرح نموده و جواب های در رابطه به سوال های فوق ارائه میدارد که عاری از ناتوانی های فلسفی بوده و راه عملی را برای تعمیر سیرت نیکوی انسان و ایجاد فرد و اجتماع سالم باز مینماید و بتهرین نظام اخلاقی و مستحکم ترین بنیاد های تمدن انسانی را پی ریزی می نماید، نظریه اخلاقی اسلام در جواب این سوالات از تعین موقف و جایگاه انسان در کائنات آغاز میگردد، طبق فرموده خالق کائنات انسان در این دنیا به حیث بنده الله متعال و خلیفه ای وی زیست دارد همه داشته های وی در تصرف خالقش میباشد و مامور است تا مطابق دستورات وی در آن تصرف نماید. ضمناً این ماموریت امتحانی الهی است که بر انسان آورده و میخواهد تا هرکسی را مطابق اعمالش مجازات و مکافات لازم بدهد.

نظر به مقام و حیثیت انسان در دنیا، این نتیجه منطقی بدست می آید که وی این حق را ندارد  که اصول اخلاقی خود را، خود پی ریزی کرده مطابق آن عمل نماید بلکه فیصله درین موارد حق مختص او تعالی بوده است که راه و روش اخلاقی انسان را تعین می نماید. در اینصورت بجای جواب های متعدد به یک جواب درست دست می یابیم، و آن اینکه:

«کامیابی در امتحان الهی و کسب رضای وی بعنوان بلند ترین هدف و برترین سعادت در برابر انسان قرار می گیرد و انسان زمانی کامیاب خواهد بود، که با عملکرد های خود رضا و خوشنودی او تعالی را بدست بیاورد».

و نیز معیار درست بودن و یا نادرست بودن هر عمل نیز بدست می آید که مطابق این دیدگاه، هر عملی که انسان را به این هدف می رساند خوب، صحیح و نیک است و هر عملی که انسان را از این هدف دور می نماید، نادرست، بد و شر میباشد.»[4]

البته با در نظرداشت همین معیار در بخشهای دوم و سوم این رساله مفصلا روی اعمال نیک(اوصاف اخلاق نیک) و اعمال بد (رذائل اخلاقی) بحث گردیده است. که آموزش آن برای هر فرد از افراد جامعه لازم است، خصوصاً برای قشر جوان و بویژه محصلین و متعلمین محترم نهایت ضروری و حتمی است، چون آنها آینده سازان و الگوی افراد عادی جامعه اند، تا بتوانند در روشنی این اصول اخلاق اسلامی در بین جامعۀ اسلامی به صفت اشخاص نمونه، و قابل احترام و اعتماد زندگی کنند. و اعمال خوب را از اعمال زشت متمایز نمایند.                                               

و بدانند که اخلاق نیکو واقعیت های درونی انسان را در معرض نمایش گذاشته، وجوهر انسانیت را ظاهر می کند. با عملی نمودن اخلاق نیک انسان به مقام والای عزت وشرافت می رسد، ودر قلوب انسانها جای پیدا می کند و محبت دیگران را به سوی خود جلب میکند و منتج به فلاح و سعادت جامعه در زندگی دنیای فانی گردیده، در آخرت مستحق اجر و ثواب میگردد.

نام کتاب:                                     کلید اخلاق

نویسنده                                       مطیع الله “واحدی”

توثیق:                                        شورای علمای انجمن علمی و اجتماعی فلاح

وبسایت:                                                Www.Falah.af