اسلام و بحران فقر

comments 0

امروز به نشریه یکی از دوست ها سری زدم که در وصف نظام کمونیستی برای زدودن فقر سفسطه بازی کرده بود!
شك نيست كه قضيه اقتصاد، يكي از قضاياي بسيار مهم زندگي بوده كه هر انسان به ويژه در عصر حاضر، آن را به خوبي درك و لمس ميكند. حتي بزرگترين نظام هاي سياسي معاصر ما عبارت از همان دو نظام سرمايه داري و كمونيستي ميباشد كه هردو اساساً زاييده دو مكتب اقتصادي اي اند كه جهان را تحت تأثير و پوشش خود قرار داده و با سرنوشت بشر بازي ميكنند. البته نظام سرمايه داري در ناحيه علاج بحران فقر از شيوه مخصوصي كه بدان اسم بيمه اجتماعي و ضمان اجتماعي گذاشته اند، كار ميگيرد. بيمه اجتماعي به اين مفهوم است كه شهروند مبلغ محدودي از مجموع درآمد خود را در مقابل تضمين تأمين مايحتاج خويش در حالت ناتواني به مرجع مربوطه ميپردازد. اما در ضمان اجتماعي، اين دولت است كه بخشي از بودجه خود را براي رفع نيازمندي محرومين و بيكاران اختصاص ميدهد.
فراموش نبايد كرد كه امتياز بيمه و تضمين اجتماعي در كشور هاي سرمايه داري، صرف يك امتياز داخلي و انحصاري مخصوص اين كشورها ميباشد و بس! اما در بيرون از اين كشورها ديگر سخن از بدبختي و محروميت قرار است زيرا پرداخت وام به كشور هاي جهان سوم در واقع به يك شيوه استعماري جديد مبدل شده كه ذريعه آن، كشورهاي فقير به بند غلامي كشيده ميشوند و خون مليون ها انسان محروم از اين طريق در راه تأمين منافع لايتناهي يك مشت سرمايه دار خشكيده ميشود. بديهي است كه كشور هاي فقير و كم بضاعت، حتي قادر نيستند كه تنها سود و فايده اين وام ها را كه همه ساله تراكم ميكند، بپردازند. بلكه به مروز زمان، قرضداري آنها فزوني مييابد كه در نتيجه چاره اي جز غلامي و بردگي براي بادار سرمايه دار باقي نميماند.
نظام كمونيستي هم نظامي است كه به بهانه زدودن بحران فقر در جامعه، فقير را عليه غني ميشوراند و يك طبقه را برضد طبقه ديگر برميانگيزد و بدين ترتيب، بذر كينه ها و عداوت ها را در جامعه ميپاشد و نظام زندگي را مختل ميسازد. قسمي كه هرچند شمار كشته شدگان در خلال انقلاب هاي كمونيستي از مرز مليون ها قرباني تجاوز كند، بازهم اين خود به عنوان دليلي مبني بر اصالت همان انقلاب تلقي ميگردد! پس نظام كمونيستي بدون انقلاب به پايه تحقق نميرسد و بدون جنگ و درگيري، ممكن نيست كه اهداف مورد نظر آن برآورده شود. البته جنگي كه در ايديولوژي كمونيستي مطرح است، جنگي است كه از شورش يك طبقه بالاي طبقه ديگر آغاز و سرانجام به اضمحلال جانب مقابل منتهي ميشود و در نتيجه جامعه را درهم ميكوبد و كينه ها و عداوت ها را در آن به ارمغان ميآورد.
اما اسلام در راستاي حل بحران فقر در جامعه و حفظ سلامت آن، داراي كاملترين و مؤثرترين برنامه است. در اسلام پديده فقر و پديده كفر باهم مرادف تلقي شده اند. پيامبر اكرم در نيايش خويش چنين ميفرمودندالهي! من از كفر و فقر به تو پناه ميبرم. بديهي است كه “فقر” خطري است كه سلامت اخلاقي و سلوكي انسان و جامعه را به شدت تهديد ميكند. چنانچه مظاهر عيني اين حقيقت را ميتوان در كمپ هاي پناهندگان در هر گوشه و كنار جهان مخصوصاً آن دسته از اردوگاه هايي كه مهاجرين مسلمان و بي سرپناه از كشور هايي نظير عراق ،سوریه، فلسطين، افغانستان، اريتريا، پاکستان و غيره را دربر دارد، بخوبي مشاهده نمود. با مطالعه محيط فقر و محروميت حاكم در آنجا انسان درك ميكند كه حرمت آدمي تا چه اندازه پامال ميگردد و انسان ها چگونه سلامت و شخصيت اخلاقي و سلوكي خويش را تحت تأثير فقر از دست ميدهند.
پس حالا از خود بايد پرسيد كه علاج آن چيست؟ البته يگانه راه حل بحران كشنده فقر، همانا گسترش دايره دستاورد از طريق كار و زحمت است. وقتي از نجم الدين اربكان رهبر حزب رفاه تركيه در مورد بهترين وسيله بهبود بخشيدن به اقتصاد كشور و رهايي از زير بار وام هاي خارجي و سود آن پرسيده شد، گفت: “بهترين وسيله آن، به كارگيري حداكثر تلاش غرض بلند بردن سطح توليد در كشور ميباشد”.
اسلام نيز همين راه حل را در راستاي علاج بحران فقر ترسيم نموده، از فرد و دولت اسلامي ميخواهد تا زمينه كار و اشتغال را مساعد ساخته و از فرصت ها بهترين استفاده را ببرند. روايت است كه باري حضرت عمر رضي الله عنه بعد از اداي نماز، گروهي را ديد كه به بهانه توكل بر خدا در مسجد نشسته و كاري نميكنند. براي شان فرمود: “مسلمان نبايد دست از طلب رزق برداشته، بگويد: خدايا به من روزي ده! در حالي كه خود ميداند كه آسمان نه طلا ميبارد و نه نقره”. خداوند ميفرمايد:
وقتي از نماز فارغ شديد، در زمين منتشر شويد و در پي طلب فضل و روزي خدا بيفتيد.
خلاصتا نظام اقتصادی اسلام با تمام مولفه هایش جوابگوی همه نیازمندی های اقتصادی بشر است! (En Shafi Hanif)